فهرست مطالب
مجله فرانما
پیاپی 6 (بهار 1398)
- تاریخ انتشار: 1399/09/30
- تعداد عناوین: 7
-
صفحه 7
در این مقاله تلاش شده تا با معرفی دو نقشمایه در دو قطعه کاشی نصب شده در خانه- موزه مقدم، به تحلیل تصویری آثار یاد شده پرداخته شود. با توجه به وجود نداشتن هیچ یادداشتی مبنی بر این که کاشیهای یاد شده از کجا به دست آمدهاند، و مشخص نبودن این موضوع که در گذشته، نصب کاشیها در کنار یکدیگر بوده است یا نه و آیا ارتباطی با هم داشتهاند یا خیر؟ و همچنین با توجه به نقش هر دو قطعه کاشی، میتوان تفسیرهای متعددی ارایه داد. دو قطعه کاشی مورد اشاره، حامل ارزشها و پیامهایی هستند؛ درک معنایی این نقوش، نیاز به شناخت عناصر نمادینی دارد که روزگاری زبان کلامی و معنایی مشخصی در فرهنگ جامعه داشتهاند. در این راستا به روش آیکونوگرافی (iconography) میتوان به جنبههایی از باورهای اسطورهای و عناصر نمادین پی برد و بر اساس مطالعه تاریخی بر روی چندین فرهنگ گوناگون، ضمن بازنمایی نشانههای موجود در نقوش، نسبت به تحلیل و دریافت مفهوم آنها اقدام کرد. این کاشیها بوسیله هنرمندی ناشناس طراحی شدهاند و به احتمال قریب به یقین، مربوط به عصر قاجار هستند و جدا از محل اصلی خود، به عنوان تزیینات، توسط مرحوم محسن مقدم، در خانه موزه مقدم نصب شدهاند.
در این مقاله، با استفاده از روش آیکونوگرافی، در ابتدا به درک معنایی نقش نمادین کاشیها (کلاغ با بدن انسانی سوار بر اژدهای خشمگین و قطعه دوم، نقش یک مبارز یا پهلوان اسبسوار و شکست اژدها) پرداخته میشود.کلیدواژگان: آیکونوگرافی، اسطوره، کلاغ، اژدها، پهلوان اژدهاکش، کاشیکاری، کاشی، هنر قاجاربنیاد ایرانشناسی، ایرانشناسی -
صفحه 31
تاریخنویسی ایرانی و اسلامی، از رخداد حمله مغولان و عملکرد آنان، روایتی یک سویه و منفی ارایه داده است. بهطوری که علت اصلی زوال تمدن ایرانی و اسلامی را متاثر از آن واقعه ذکر میکند. این گفتمان تاریخنویسی، علت ضعف، انحطاط و عقبماندگی ملل مسلمان را، تهاجم ویرانگرانه اقوام مغولی معرفی میکند. در پیوند آن، تباهی و فساد اقتصادی در جامعه ایران را تابعی از عملکرد مغولان میدانند. این در حالی است که نظامهای جدید در حوزههای گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، تابعی از ساختارهای گذشته خود هستند که تنها با رویکردها و عاملان جدیدی بر سر کار میآیند. هر چند نگارنده از آثار مخرب هجوم اقوام مغولی در منظومه تمدنی ایرانی و ممالک اسلامی آگاهی دارد، اما این گزاره باعث نمیشود تا رخدادهای تمدنی را مطلق و کلی ارزیابی کنیم. لذا در این نوشتار در پی آنیم تا ساحتی دیگر را در نظر آوریم و با روشی توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع ادبی و تاریخی این دوره، عملکرد و نقش کنشگران خوارزمشاهی را در فساد اقتصادی مقارن حمله مغولان در جامعه ایران، بررسی کنیم. یافتههای این پژوهش نشانگر آن است که کارگزاران و عاملان خوارزمشاهی، رفتاری بهتر از مغولان نداشتهاند. همچنین نقش سپاهیان خوارزمی و عملکرد جلالالدین خوارزمشاه، در هنگامه حمله مغولان، التیامی بر فشار اقتصادی و نظم اجتماعی مردم نبود و در عدم انسجام اقتصادی، اثرگذار بود.
کلیدواژگان: خوارزمشاهیان، جلالالدین خوارزمشاه، گرجیان، مغولان، فساد اقتصادیبنیاد ایرانشناسی، ایرانشناسی -
صفحه 47
ادبیات نمایشی در ایران با تکاپوهای آخوندزاده و میرزاآقا تبریزی، صورتی نو به خود گرفت. این سبک جدید، محصول آشنایی نویسندگان ایرانی با جهان دیگری بود. آنچنان که در آغاز، آخوندزاده، «شش قامدیا» را به زبان ترکی آذری نوشت و سپس به تشویق وی، آقاتبریزی، «پنج نمایشنامه» فارسی را به نگارش درآورد. این پژوهش در تلاش است تا با رویکرد تاریخی، اهداف و انگیزههای پیشگامان ایرانی، از طرح نمایشنامه های مدرن را تحلیل و بررسی کند. محدوده این تحقیق بر «تمثیلات» آخوندزاده و «پنج نمایشنامه» تبریزی استوار است. فرض این پژوهش بر این گزاره استوار است که آخوندزاده و تبریزی، به تبعیت از نمایشنامهنویسی غربی، طرحی نو در ادبیات نمایشی ایران به اجرا درآوردند. یافتههای پژوهش نشان میدهند که دوران گذار جامعه ایران عصر ناصری، فرصتی برای متفکران ایرانی فراهم آورده بود تا با آشنایی و الگوپذیری از اندیشههای نقادانه نمایشنامهنویسان غربی، از یک سو، ساختار سیاسی اجتماعی عصر خود را در قالبی واقعگرایانه به تصویر کشند و از سوی دیگر، از نمایشنامههای خود به عنوان ابزاری کارآمد برای ارتباط و تحول جامعه ایران بهره برند.
کلیدواژگان: نمایشنامه نویسی مدرن، آخوندزاده، آقا تبریزی، تمثیلات، پنج نمایشنامه، نمایش در ایرانبنیاد ایرانشناسی، ایرانشناسی -
صفحه 60
اهمیت مطالعات شرقشناسی و ایرانشناسی نزد اروپاییان، منجر به ایجاد مراکزی در کشورهای مختلف اروپایی از جمله انگلستان به عنوان یکی از قطبهای اصلی مطالعات ایرانی شده است. بعضی از این موسسات، قدمتی نسبتا طولانی دارند. برخی دیگر نیز تحت تاثیر عوامل مختلف، به حالت تعلیق درآمدهاند و در حال حاضر فعالیتی ندارند. موسسه ایرانشناسی بریتانیا ، دانشکده مطالعات آسیایی و خاورمیانه در دانشگاه کمبریج ، مرکز شاهنامه در کالج پمبروک دانشگاه کمبریج ، بنیاد میراث ایران و آکادمی مطالعات ایرانی لندن از جمله این مراکز هستند که با دیگر مراکز ایرانشناسی اروپا نیز همکاری دارند.
در نوشتار حاضر، مروری گذرا بر تاریخچه مطالعات ایرانی در انگلستان داریم و نیز به طور اجمالی به معرفی مراکز علمی فعال در حیطه ایرانشناسی و معرفی بعضی از ایرانشناسان انگلیسی میپردازیم.کلیدواژگان: ایرانشناسی، مطالعات ایرانی، ایرانشناسی در اروپا، مراکز ایرانشناسی در انگلستان، ایرانشناسان، روابط فرهنگی ایران و انگستان، انگلستانبنیاد ایرانشناسی -
صفحه 77
مطالعات ایرانی، یکی از شاخههای اصلی دانش شرقشناسی است که مراکز آموزشی و پژوهشی پیوسته با آن در بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشور ارمنستان دایر است. جمهوری ارمنستان، کشوری با اکثریت ارمنینشین است که مردمی از تبار هند و ایرانی با روحیه ایراندوستی و باورمند به هویت مشترک تاریخی فرهنگی با ایرانیان دارد. آموزش زبان فارسی و ایرانشناسی در ارمنستان، از قدمتی تاریخی برخوردار است. پس از استقلال از اتحاد جماهیر شوروی، مراکز ایرانشناسی در این کشور گسترش یافتند. هم اکنون نیز آموزش زبان فارسی در سطوح مختلف مدارس و مراکز فرهنگی کشور ارمنستان، شتاب قابل توجهی به خود گرفته است و علاوه بر تعلیم زبان فارسی در مدارس، رشته مطالعات ایرانی هم به عنوان دروس دانشجویان مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری رشتههای شرقشناسی و ایرانشناسی در دانشگاهها و دیگر مراکز پژوهشی ارمنستان تدریس میشود که از آن میان میتوان به دانشگاه دولتی ایروان، دانشگاه روسی ارمنی (اسلاونی)، مرکز ایرانشناسی قفقاز و آکادمی علوم ارمنستان اشاره نمود.
سعی پژوهش حاضر، بررسی اجمالی شکلگیری، پیشینه و معرفی وضع کنونی مراکز آموزش زبان فارسی و مطالعات ایرانی در جمهوری ارمنستان است.کلیدواژگان: آموزش زبان فارسی، جمهوری ارمنستان، مراکز علمی، مطالعات ایرانی، ایرانشناسان، روابط فرهنگی، ایرانشناسیبنیاد ایرانشناسی، ایرانشناسی -
صفحه 96
برخی از سیاحان آلمانی که در قرن هفدهم میلادی به ایران سفر کردند، حاصل مشاهدات خود را به صورت سفرنامه گزارش دادند. یکی از این سیاحان، انگلبرت کمپفر نام دارد و این مطلب به شرح زندگی او و پاسخ به پرسشهایی از این قبیل میپردازد که او چرا به ایران سفر کرد؟ صورت اصلی آثار وی چگونه و در چه زمینههایی بود؟ و سفرنامه وی از چه نظر اهمیت دارد؟
اساس متن حاضر، ترجمهای از مدخل مربوط به این سیاح آلمانی در دایرهالمعارف ایرانیکا است.
کمپفر با عنوان منشی و پزشک هیات اعزامی از سوی پادشاه سوید، برای ایجاد روابط تجاری و مسایل سیاسی به ایران سفر کرد و حاصل این سفر، اثری است که دوران شاه سلیمان صفوی را به خوبی به تصویر میکشد و نگاهی چند جانبه به ایران دارد. وی در اثرش از سفرنامههای اشخاص دیگری، از جمله شاردن و چند سیاح دیگر، بهره برده است. از موارد مهم ترجمه حاضر، معرفی مجموعه نسخ خطی اسلوان است که شامل آثار ادیبانه کمپفر میشود. بسیاری از شمارههای آن به مطالعات خاصی از ایران اختصاص دارد. نقاشی، نقشه، طرح کاخها و باغها، معرفی کتیبه، زبانشناسی و گیاهشناسی از مهمترین موارد قابل ذکر در این نسخهها است.کلیدواژگان: کمپفر، پزشک آلمانی، ایران پژوهی، صفویه، ژاپن، آسیا، سفرنامه ها، روابط تجاری و سیاسیبنیاد ایرانشناسی، ایرانشناسی -
صفحه 104
ویرایش: سیلویاسوردیکوفسکا ،تعداد صفحات: 185صفحه، چاپ اول: سال 2014 دپارتمان مطالعات ایرانشناسی، دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه ورشو www.orient.uw.edu.p
«هیچ کس نمیتواند کوچکترین نقطه تاریکی در خاطرات روابط بین دو کشور (ایران و لهستان)، بهویژه در طول پنج قرن ارتباط رسمی آنها بیابد. از این روی میتوان گفت که پذیرش گرم و صمیمی لهستانیهای مسیحی، درخشان ترین بخش این تاریخ مشترک است.»کلیدواژگان: بنیاد ایرانشناسی، ایرانشناسی